دگر آرزو نجویم پی آرزو نپویم / همه از تو شکر گویم که تویی شکارم امشب
***
دو دست گرم تو شفای مرگ من است
لبان مست تو شکوه قلب من است
کجا روم و به که گویم که یک لحظه
خنده تو تمام آرزوی من است
***
آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم
***
صفایى بود دیشب با خیالت خلوت من را
ولى من باز پنهانى تو را آرزو کردم
***
همه آرزوی دل را به تبسمی برآور / همه رنجهای جان را به کرشمهای دوا کن
***
صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را / ولی من باز پنهانی ، ترا هم آرزو کردم
شهریار
***
هیج وقت آرزو نکن دنیا مال تو باشه
آرزو کن کسی که دنیای توست مال کسی نباشه
***
آرزو می کنم هیچ راه نجاتی نداشته باشی وقتی غرق خوشبختی هستی
***
چنان بدیدن روی تو آرزومندم / که گر بدادن جان ممکن است خرسندم
افسر شیرازی
***
یاد ایامی که مرغ آرزو بر بساط ابرها پر می گرفت
***
عمرم چنان گذشته به سختی / که مرگ را فرصت نکردهام که کنم آرزو هنوز
***
چند در دل آرزو را خاک غم بر سر کنم ؟ / آتشی را تا به کی در زیر خاکستر کنم ؟
***
آرزوی قشنگی ست ، داشتن ردپای تو کنار ردپای من
بر دشت سپید پوشیده شده از برف
هنوز اما نه برف آمده و نه تو