سکوت که میکنم میگویی خــــداحافظ !
لطفا دیگر سکوت هایـــــــم را تفسیر نکن
اگر می توانستی معنی آن هـــــــا را بفهمی که،
کارمان بــــــه خداحافظی نمی کشید …
***
از ما که گذشت !
اما ….
اگر در سرت “هوای خداحافظی” داشتی ،
از همان ابتدا … سلامی نکن ؛
لطفاً … !
***
برای خداحافظی نیا …
اگر می خواهی بروی ، بی خبر برو …
می گویند آدم ها تا چیزی را به چشم نبینند ، باور نمی کنند…
***
وداع آخرم با تو وداعم با نفس هامه / ببین نزدیکه ویرون شم ، رفیقم قلب تنهامه
یه دریا تو چشام دارم ، شبم سر ریز بارونه / بدون تو کسی جز من ، کنار من نمی مونه
***
گفتی “بخند” …. گفتم ” نگاه کن”
گفتی” بگو ” ….گفتم “بشنو”
گفتی “عاشق شو” ….. گفتم “حس کن”
گفتی “ثابت کن” …. گفتم “لمس کن”
گفتی “گریه کن” …. گفتم “بزن”
گفتی ” برو ” ….گفتم … “خدا نگهدار”
ببین !
همیشه حرف ، حرف تو بوده!
***
خدا را دوست دارم
حافظ را هم
ولی خداحافظ را نه !
***
فانوس شب وداع ، با هر سوسو / می گفت که آن کوچه ی رویایی کو
او بود و کمی شعر و هوایی ابری / امرو نه ابریست ، نه شعریست ، نه او !