همیشه از این می ترسم که نکند جفت من با دیگری جفت شود و سهم من فقط جفتک باشد !
***
آهای گاو !!!
این انسانها چیزی از ما شدن نمیفهمند ، حالا تو هر روز هی بگو : ما… ما… ما…
***
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻤﻼﺗﺖ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ !!!
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺳﺨﺘﯽ ﺳﺖ ﺧﻠﻊ ﻣﻘﺎﻡ ﺷﺪﻥ ؛ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﺪﻥ ﺗﺮﻓﯿﻊ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﯼ …
***
من آغوشی کسی را دوست دارم که بوی بی کسی میدهد نه بوی هرکسی !
***
تنهایی تنبیهی است برای روزهای دوست داشتن تو …
***
آرام می روم ، آنچنان آرام که ندانی کِی رفته ام ! اما وقتی جای خالیِ مرا ببینی ،
آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر زمانِ رفتنم را فراموش نکنی !!!
***
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﻭﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻡ به او ،
ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ یک ﻗﺮﺹ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺸﯿﺪﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺁﺧﺮ ﺷﺒﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ !
***
قرار نیست منم دل یکی دیگه رو بسوزونم ،
برعکس اونو اونقدرخوشبخت میکنم که به هر روزی که جای اون نیستی لعنت بفرستی عزیزم !
***
چقدر احمقانه است از یک قهوه تلخ انتظار فال شیرین داشتن !
مثل من که از تو انتظار عشق داشتم …
***
بر تخته ی سیاه زندگی چه خوب احتمالات و فرضیات را به من آموختی !!!
گفتی احتمال اینکه عاشقت بمانم کم است ، پس فرض کن رابطه ای در کار نبوده …
***
بغض ها را گاهى باید قورت داد ، عاشقانه ها را از پنجره تف کرد و درها را به روى همه بست …
گاهى هیچکس ارزش دچار شدن را ندارد !
***
پشیمانند کفش هایم که این همه راه را ، راه آمدند با نیامدن هایت …
***
به گوش خدا برسانید آدم این حوا سالهاست که رفته است …
این حواى تنها را برگردان پیش خودت …
بهشتش را نمیخواهم ؛ به جهنمش هم راضیم ؛ هرجایى باشد جز این دنیا …
این دنیا زیادی بوى آدم گرفته است !
***
کاش حرف دلمو به چاه مستراح میگفتم اما به تو نه …
***
ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ : ﺭﻓﺘﯽ ؟ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺮﻭ ﻗﺎﻃﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﻧﺸﯽ !!!
***
باور کن من هرگز لایق دوستت دارم های تو نبودم ؛ ملتمسانه از تو میخواهم :
دوستت دارم هایت را به کسی بگویی که لایق دروغهایت باشد …
***
گفتم بیا … گفت پاهایم یخ زده !
و من به پایش سوختم !!!
گرم شد …
رفت به سوی دیگری !
***
یکی برای هر نفس حوایی دارد و دیگری هوایی برای نفس هایش ندارد !
***
دنبال “مخاطب خاص” نوشته هایم نباشید !
ارزش “خاص بودن” را نداشت