وقتي دل کسي رو بشکنيد...
هر کاري هم که بعد از اون براش انجام بدين...
اون ديگه هيچوقت براتون همون "آدم سابق" نمي شه
هيچ وقت .
***
نذر مي کنم
نذرم ادا نمي شود
اين سبزه ي امامزاده وا نمي شود
من عاشق تو و تو عاشق هوس
بين منو تو اين حرف معنا نمي شود
***
خاطرات آدم مثل يه تيغ کند ميمونه که رو رگت ميکشي! نميبره اما تا ميتونه زخميت ميکنه
***
به جرم اينکه دلم آه هست و آهن نيست
کسي به جز تو در اين روزگار با من نيست
خوش آمدي.... بنشين....
آفتاب دم کردم
که چاي دغدغه ي عاشقانه ي من نيست
***
گفتي که دگر در تو چنان حوصله اي نيست
گفتم که مرا دوست نداري گلهاي نيست
رفتي و خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزد دل من مسئلهاي نيست
***
گاهي براي رسيدن به کسي آنقدر ميدوي که براي کنار او بودن دگر نفسي نداري...!!!
***
دگر حس شقايق را نداري
هواي قلب عاشق را نداري
واز چشمان خونسرد تو پيداست
که شور عشق سابق را نداري
***
شکست عهد من و گفت هر چه بود گذشت
به گريه گفتمش آري و چه زود گذشت
بهار بود و تو بودي و عشق بود و اميد
بهار رفت و تو رفتي و هر چه بود گذشت
***
تا كه بوديم كسي
كشت مارا غم بي هم نفسي
تا كه خفتيم همه بيدار شدند
تا كه مرديم همه يار شدند
قدر آن شيشه بدانيد تا هست
نه در آن موقع كه افتاد و شكست
***
در محفل خود راه مده همچو مني را
افسرده دل افسرده کند انجمني را ..!
***
در سايه دلشکستگي پير شدم
غم خوردم و با غمت نمک گير شدم
تا امدم اشناي قلبت باشم
گفتي که من از غريبه ها سير شدم . . .
***
خبر به دورترين نقطه جهان برسد
نخواست او به منٍ خستهٍ بي کمان برسد
شکنجه بيشتر از اين که پيش چشم خودت
کسي که سهم تو باشد به ديگران برسد
خدا داند که من نفرين نمي کنم
نکند به او که عاشق او بوده ام زيان برسد
خدا کند فقط اين عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد...
***
مگذار گذشت در دلت گم بشود
مجذوب طلسم سيب و گندم بشود
مگذار که زندگي به اين شيريني
قرباني يک سوء تفاهم بشود
مجنون گر ز آتش ليلي سرخ است
يا لاله اگر به هر دليلي سرخ است
شرح دل ما حيف است که پنهان باشد
اين صورت ما به ضرب سيلي سرخ است