عشق یعنی آن نخستین حرفها عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست عشق یعنی هر چه در آن یاد توست
***
اگه برف می دونست زمین خاکی چقدر کثیفه ، برای اومدن به اون لباس سفید نمی پوشید
***
آرزو می کنم غم های دلت بروند زیر برف های زمستانی تا همیشه بدون غم بمان
***
عشق یعنی آن نخستین حرفها
عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست
***
برف بارید و خدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد. زمین مغرور شد که سفید است،
پاک است چون دل خدا… و خدا با آفتابی، اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد
***
برف که حالا کم کم آب می شود ، سفید ، همرنگ آرزوهای تو بود
***
امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه
روزای زمستونیت قشنگ
***
امسال زمستون خیلی قشنگه چون با تو آغاز میشه با تو نیستم با کفشمم
***
به دلیل بارش سنگین برف، سرمای شدید و خارج نشدن مردان از خانه
اداره ثبت احوال درباره افزایش شدید جمعیت هشدار داد
***
به شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت ، من به این معجزه ایمان دارم ،
منتظر باید بود تا زمستان برود ، غنچه ها گل بکنند !
***
ای که در فصل خزان بینی مرا با پشت خم ، این زمستان را مبین ، ما هم بهاری داشتیم ، این نیز بگذرد
***
گل یخ زمستان تو هستم
اسیر ناز چشمان تو هستم
مرا پرپر مکن ای جانم ای دوست
که من مشتاق دیدار تو هست
***
دعا میکنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا میکنم در زمستان عشق
بهاری ترین فصل ایمان شوی
***
مواظب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد ، زندگی با دلت نکند
***
هنوز هم برام هیچی جالب تر از این نیست که،
صبح پاشم ببینم کلی برف اومده و هیچکی هم از روش نرفته !
***
خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست ، لحن بعضی ها زمستونیه !
***
دارد برف می آید …
در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف از شوق حضورت بهار را لمس کند !
***
داره برف میاد ، بیا تو قلبم سرما نخوری !
***
آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی،
یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم
***
فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم …
گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم !
عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند !
***
امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه
روزای زمستونیت قشنگ
***
میدونی فرق من با برف چیه ؟
***
برف میاد و به زمین می شینه ، ولی من همین جوری هم به دل میشینم .
***
دونه های برف از آسمون فقط برای دیدن چشمات پایین میان ،
اما پاشونو که به زمین میزارن فدای مهربونیهات میشن
***
آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم …
***
زمستان بهانه است برف از آسمون خسته می شه !
پاییز بهانه است برگ از درخت خسته می شه!
اس ام اس بهانه است دلم برات تنگ می شه !
***
الا ای برف!
چه می باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهیها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!
***
لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیره برفه !!!!!
درسته که هوا رو گرم نمی کنه ولی تورو دل گرم میکنه
***
عشق یعنی : چون خورشید تابیدن بر شب های دوست و چون برف ذوب شدن بر غم های دوست .
***
برف آمد و پاییز فراموشت شد . آن گریه ی یک ریز فراموشت شد .
انگار نه انگار که با هم بودیم . چه زود همه چیز فراموشت شد
***
دوستت دارم اما نه به اندازه ی برف ، چون یه روز آب می شه .
دوستت دارم اما نه به اندازه ی گل ، چون یه روز پژمرده می شه .
دوستت دارم به اندازه ی دنیا ، چون هیچ وقت تموم نمی شه !
***
اگه برف می دونست زمین خاکی چقدر کثیفه ، برای اومدن به اون لباس سفید نمی پوشید
***
آرزو می کنم غم های دلت بروند زیر برف های زمستانی تا همیشه بدون غم بمان
***
عشق یعنی آن نخستین حرفها
عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست
***
. میدونی فرق من با برف چیه ؟
***
برف میاد و به زمین می شینه ، ولی من همین جوری هم به دل میشینم .
***
لیز خوردن بهونه ایست تا دست هایی رو که دوست داری محکمتر فشار بدی, روز زمستونیت قشنگ!
***
برف بارید و خدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد. زمین مغرور شد که سفید است،
پاک است چون دل خدا… و خدا با آفتابی، اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد