به من نگاه کن و ببین سوختم و آه نمیکشم
تو شعله ای ولی من از عشق تو پا نمیکشم
نیستی ولی به غیر تو با کسی ما نمیشوم
من از حصار عشق تو آسان رها نمیشوم
***
کشم جفای تو تا عمر باشدم
هر چند وفا نمیکند این عمرها وفای تو را
***
آخرین دیدار ما چون خنجری ، بر وجودم خودنمایی میکند
رفتنت ای بی وفای دل سیاه ، این دلم را غرق آتش میکند
***
دلبرا در مذهب ما بی وفایی کار نیست
شمع اگر عاشق نباشد تا سحر بیدار نیست
***
در این شب ها چه خاموشم ، بیاد تو هم آغوشم
به من گفتی وفا دارم ، چه شد کردی فراموشم ؟؟؟
***
تک کل واشده ای گفت صبا را عشق است
بلبل آمد به میان گفت : صدا را عشق است
گل و بلبل بنشسته به کنار
سنبل آمد بی میان گفت وفا را عشق است
***
خیلی قشنگه وقتی میدونی تمام جاهای خالی فقط با اون پر میشه ...
به این میگن وفاداری !!!
***
مهر تو در ساحل روحم وزید
چشم تو در گنجه عشقم خزید
با تو وفا کردم و لبخند تو
مار شد و کفتر جانم گزید
***
نازنین وقتی که بودی شبا هم تو رو میدیدم
دیگه از روزی که رفتی حتی خوابتم ندیدم
تو که بی وفا نبودی ٬ لااقل بیا تو خوابم
مگه تو خبر نداری شب و روز برات بیتابم ؟
***
گریه کردم اشک بر داغ دلم مرحم نشد
ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد
در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی
از هزاران گل ، گلی همچون وفا پیدا نشد
***
مستم از باده ، که مستی هم بلاست
باده ی عاشق ز هر باده جداست
بی وفا ، مستی مگر از باده ی عشقت نبود
کین چنین دل را شکستی ، کین شکستن هم خطاست
***
ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی ؟
رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی ؟
حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی
چه غریبم بی تو اینجا ، ای غریبه بی وفایی
***
من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
خود را نمیبخشم ، اگر زین پس به عاشقان وفا کنم
***
دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد ؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد ؟
***
آخرین حرف دلم : عشق هرگز نمیمیرد مگر اینکه عشاق بی وفا باشند